آدرینا احمدیآدرینا احمدی، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 10 روز سن داره

آدرینا عشق مامان آرزو و بابا مازیار

روز مادرانه من

دخترکم نازکم تو آمدی تا من مادر باشم. قشنگ روزگارم و بهانه زیستنم تو هستی تا مادر بمونم. سال 90 برای من یعنی مادر شدن و تو زیباترین هدیه خدا منو مادر کردی. الان که دستهای کوچیکت مهربونترین دسته برای من و پاک کردن اشکهای منه و دوستت دارم گفتن هات نهایت لذت من یعنی نهایت عشق. وقتی صدام میکنی مامان آرزووووووووووووو حتی جونم هم کمه واسه جواب دادن و جونم گفتن. کاش باشم و ببینم و لذت ببرم عزیزم برای  روزی که مادرمیشی. پاینده و جاویدان باشی کوچولوی مهربونم ...
21 فروردين 1394

روز مادرم مبارک

وقتی یک سالت بودمشغول شد به غذا دادن و شستنت و تو با گریه های طولانی شب از او تشکر کردی. وقتی دو سالت بود مشغول شد به آموزش دادنت به راه رفتن اما تو با فرار ار آن هنگامی که صدایت میکرد از او تشکر کردی. وقتی 3 سالت شد مشغول شد به غذاهای خوشمزه برایت پختن و تو با ریختن غذا بروی زمین ازش تشکر  کردی. وقتی 4 سالت بود مشغول شد به دادن مداد به دستت تا نوشتن را یاد بگیری و تو با خط خطی کردن روی دیوار از او تشکر کردی. وقتی 5 سالت بود مشغول شد به پوشاندن بهترین لباسها برای عید و تو با کثیف کردن آنها از او تشکر کردی. وقتی 6 سالت بود مشغول شد به ثبت نام کردن تو در مدرسه و تو باجیغ و داد که نمیخواهم بروم به مدرسه از او تشکر...
21 فروردين 1394

بهارت مبارک بهارم

دختر زیبا و ظریف من سلام پرنسس من سال 94 هم اومد بهاری دیگه و زندگی تازه .امسال چهارمین بهاری بود که دیدی . حالا حالا ها باید بهارهای زیادی ببینی. امروزت با پدر و مادر و برادر و 4تا پدر و مادر بزرگات ،خانواده دایی و عمه هات بهار رو تجربه کردی و فرداها با خانواده خودت.خودت میشی مادر و با همسر و بچه هات هفت سین میچینین. من فقط از خدا برات سلامتی و طالع بلند میخوام آدرینای من امسال هم مثل هر سال برای تحویل سال خونه بوبو اینا بودیم با این تفاوت که امسال رادین و زن دایی هم بودن و نرفتن کرمان.ساعت تحویل سال حدود 2:15 نیمه شب بود.بابا مازیار  و بوبو که قبلش خوابیدند و  قبل سال تحویل بیدارشون کردیم. ما همگی ب...
15 فروردين 1394
1